آروین نامه...

اولین مترو....... قطار میگه هو هو چی چی...... یه جای شلوغه شلوغ....... و خرید من...... یه بازی پر هیجان....... یه وسیله جدید...... یه غذای جدید..... تنها در جاده3........ و در نهایت یه شب تا صبح توی فرودگاه...... ...

خوبه که آدم هنرمند باشه و هنرای خودش رو به نمایش بذاره........ وسایل لازم برای تهیه یه کاردستی مناسب با دو سالگی....... در بطری  .......... به تعداد لازم چسب مایع......بزرگ باشه   یه مامان .........که از اینا براتون بکشه خوب شروع میکنیم , اینجوری..... استراحت و تفریح رو حین کار فراموش نکنید..... و این هم نتیجه کار......... اولین کاردستیم رو گذاشتم توی هواپیما فرستادم برای دیانا ...

اول سبک خندیدن بعد از دوسالگی رو معرفی کنم....... اینجوری....... یکی از پل های زیبای اصفهان خواجوووووه...... امشب میخوام همه جاشو ببینم...... منتظر بقیه پل ها باشید...... ما خیلی پل داریم...... ولی آب نداریماااااا.... ...

یه درخت خرمالو ....... به به خیلی خومزه (خوشمزه) است...... بفرمایید..... دو تا از این طرف بیارم...... بذارم اینجا...... دوتا از اون طرف...... هورا داره زیاد میشه.......   ...

یه بسته پر از هیجان...... باز هم از طرف دیانای عزیز...... دیانا مرسی......   ...

پیش به سوی سمیرم...... لباس ورزشی هامو پوشیدم بریم کوه..... رسیدیم..... اینم آبشار.......... همونجا که از توی کوه آب میاد.......... این درخته چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این یکی چیه؟؟؟؟؟؟؟ یه سیب میخوام بچینم اما سفید باشه..... همین بالا هم میخورم....... این سیب دسترنج خودمه ..... برای همینه که خوشمزه است..... ...

...

آبا نیست........... کجا رفتند؟؟؟؟؟   هر روز این سوال رو از مامانم میپرسم بابام هم منو برد تا بهم نشون بده آبا کجاست..... هورا هورا ؛ آب......... پامو بکنم توی آب ببینم واقعیه!!!!!! ووووووی هم واقعیه هم خیلی سرده..... ...